- ویران شدن
- خراب شدن بایر شدن: (وآن شهر از مدتی مدید بازچنان ویران شده بود که نه از عماراتش اثری مانده و نه غیر از حشرات الارض در آن دیار می نمود)
معنی ویران شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Decimated, Devastated
dizimado, devastado
diezmado, devastado
zdziesiątkowany, zniszczony
уничтоженный , разрушенный
знищений , зруйнований
gedecimeerd, verwoest
dezimiert, verwüstet
décimé, dévasté
decimato, devastato
ধ্বংসপ্রাপ্ত , ধ্বংস
yok olmuş, harabe olmuş
파괴된 , 황폐한
imeshambuliwa, angamiza
被摧毁的 , 毁坏的
壊滅的な , 荒廃した
הושמד , הַרְסָן
ถูกทำลาย , ทำลาย
مدمّرٌ , مدمورٌ
تباہ شدہ , ویران
انهدام
بیرون رفتن خارج گشتن مقابل اندر شدن داخل گشتن
آویخته شدن
شیانیدن تلافی شدن (خسارت و مانند آن)، جوش خوردن استخوان شکسته
خمان شدن گردان شدن، پریشان شدن، مضطرب گشتن بیقرار گردیدن از غمی اندوهی یا دردی: غمین گشت و پیچان شد از روزگار بمرگ برادر بمویید زار. (فردوسی)، روی گردان شدن: بپرهیز و پیچان شو از خشم اوی ندیدی که خشم آورد چشم اوی. (فردوسی)
خراب کردن، منهدم ساختن
بگریه افتادن گریستن: رسوا شده عریان شده دشمن برو گریان شده
به نشاط لازم رسیدن، سرحال آمدن، کیفور شدن
وادار بدیدن کردن، منتظر شدن، مشوش شدن پریشان شدن
خراب کردن بایرساختن